چرخه شومپیتری بیت کوین چیست و چه ارتباطی با چرخههای بازار دارد؟
فهرست مطالب
بیت کوین همانند یک منبع طبیعی فیزیکی عمل میکند؛ البته با تفاوتهایی منحصربهفرد که آن را به یک موتور محرکه برای ایجاد تغییرات اساسی، درست همانند طلا، نفت یا برق مبدل میسازد. بیت کوین به عنوان تجسم دیدگاه تخریب خلاق شومپیتری شناخته میشود. عناصر بیشماری از لحاظ ساختاری در القای فرآیند تخریب خلاق شومپیتری (Schumpeterian creative destruction) در اکوسیستم بیت کوین نقش دارند. اگر میخواهید در مورد چرخه شومپیتری بیت کوین بیشتر بدانید، ما به شما خواندن این مقاله را توصیه میکنیم.
چرخه بیت کوین چیست؟
بیت کوین به طور دورهای چرخههایی با طول مدت متفاوت را پشت سر گذاشته است. این ارز با ایدهها و نوآوریهای جدید در ابعاد و بازههای زمانی مختلف، به تجدید حیات اکوسیستم خود به شیوهای مبتکرانه پرداخته است. در اینجا قصد داریم ایده چرخه کسبوکار شومپیتری در بیت کوین را شرح دهیم و بر پایه سه موج مؤلفهای آن را، مورد بررسی قرار دهیم:
- چرخه کندراتیف (Kondratieff) بیت کوین با چندین دهه فعالیت
- چرخه ژوگلار (Juglar) بیت کوین که کمتر از یک دهه روی کار بوده است
- چرخه کیچن (Kitchin) که با رویداد هاوینگ بیت کوین همبستگی دارد
ژوزف شومپیتر کیست؟
مفهوم تخریب خلاق نخستین بار از طرف ژوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی-آمریکایی معرفی شده است. بیشک وی از معرفی بیت کوین به عنوان مثال زنده و عینی تئوری سرمایهداری (کپیتالیسم) خود استقبال میکرد. به ندرت درک درستی از این تئوری در میان افراد وجود دارد و با این وجود بارها نقل شده است.
تخریب خلاق فرآیندی است که در آن سرمایهداری به طور مداوم به تجدید حیات خود میپردازد. این عاملی است که بازارها را به سوی پیشرفت سوق داده است و این امکان را به آنان میدهد تا همواره با ایدههای ساختارشکنانه خود، ساختارهای جدید و بهتری را ایجاد کنند و به حیات خود نیرویی تازه ببخشند.
تخریب خلاق در چرخه شومپیتری بیت کوین
عناصر بیشماری از نظر ساختاری در القای فرآیند تخریب خلاق شومپیتری در اکوسیستم بیت کوین نقش دارند و این فرآیند را به یک الگوی عالی برای چرخههای تجدید حیات سرمایهداری که اساس تئوری رشد اقتصادی شومپیتر را تشکیل میدهند، تبدیل میکنند. به عنوان مثال، فرآیند هاوینگ پاداش بلوکها را در نظر بگیرید. پس از هر ۲۱۰,۰۰۰ بلوک، بیت کوین وارد چرخه تخریب فعال خود میشود و شرکتکنندگان را موظف میکند که یا در خصوص مزیت رقابتی خود تجدید نظر کنند، کاراییهای پنهان را پیدا و مقادیر مازاد را حذف کنند و یا خطر از دور خارجشدن را به جان بخرند. ارزش بیت کوین ریشه در ارزش ذاتی نظام سرمایهداری دارد و به مرور چرخههای تخریب فعال را به سیستم تحمیل میکند.
اگر تخریب خلاق را جزئی تفکیکناپذیر از بیت کوین در نظر بگیریم، در این صورت در چنین معادلهای جایگاه محصولات جدیدی که به دنبال حذف بازارهای موجود، با ایدههای تازه روی کار میآیند کجا است؟ آیا هدف شومپیتر از اول همین نبوده است؟
پاسخ به این سؤال ساده است. بیت کوین با هر چرخه تخریب خلاق به یک محصول جدید و در واقع نسخه جدیدی از خود تبدیل میشود. از آنجایی که ما عادت داریم بیت کوین را رمزارزی غیرقابل تغییر بدانیم، تمایل داریم این ویژگی کلیدی یعنی قابلیت بازآفرینی بیت کوین را نادیده بگیریم.
چرخه شومپیتری بیت کوین چیست؟
بیت کوین در ابتدا کار خود را به عنوان یک پول الکترونیک بومی در شبکه اینترنت آغاز کرد؛ اما به مرور نقشهای دیگری را نیز بر عهده گرفت. بیت کوین موفق شد به مطمئنترین پلتفرم برای تسویه قطعی قراردادها تبدیل شود و نقش یک حساب پسانداز را برای اشخاص و شرکتها ایفا کند. به علاوه، بیت کوین به عنوان ابزار مفیدی برای انتقال حوالههای بینالمللی بهشمار میرود و همچنین برای ایجاد اکوسیستمی از ابزارهای مالی، رمزارزها و فراتر از آن در نظر گرفته میشود. هیچ یک از این امکانات کلیدی در سال ۲۰۰۸ برای بیت کوین قابل تصور نبود. با این حال، به دنبال هر چرخه تخریب خلاق، انتظارات از این پلتفرم رمزارزی نیز شکل تازهای به خود خواهد گرفت.
نقش بیت کوین به عنوان یک منبع طبیعی
بیت کوین را میتوان بهعنوان یک منبع طبیعی تجدید ناپذیر مانند طلا و یا حتی نفت خام در نظر گرفت که قادر است مسیر تمدن بشر را تغییر دهد. نفت خام از زمان کشف تاکنون چندین چرخه تخریب خلاق را پشت سر گذاشته است. در سراسر تاریخچه طویل این منبع طبیعی، نفت خام بارها به طور عمده به منظور گرمایش، پختوپز، آسفالت جادهها، روشنایی، روغنکاری و در صنایع نیروگاهی، حملونقل، پلاستیک، هوانوردی و غیره مورد استفاده قرار گرفته است.
طبیعتاً تفاوتهایی کلیدی میان بیت کوین و دیگر منابع طبیعی وجود دارد. با اینحال نقاط اشتراک آنها نیز جالبتوجه است.
بیت کوین را میتوان به عنوان یک میدان فیزیکی اکتشاف در نظر گرفت که در آن اکتشافگران به جستوجوی سکه میپردازند. این میدان از خصوصیات زیر برخوردار است:
نخست، بازده کل حاصل از آن برابر با مقدار ثابت ۲۱ میلیون سکه است و اکتشافگران هر چقدر تلاش بکنند نمیتوانند بیشتر از آن سکه به دست بیاورند. تمامی افراد از این حقیقت آگاهی کامل دارند؛ در نتیجه، یک نقطه توقف معین برای فعالیتهای آنها وجود دارد.
ثانیاً اکتشافگران به طور قطعی میدانند که هر چه بیشتر جستوجو کنند، پیدا کردن سکهها نیز سختتر میشود. علت این موضوع آن است که هیچ محدوده و مقرراتی بر این میدان اکتشافی حاکم نیست و بنابراین فرآیند اکتشاف بیشتر به یک تب طلا (Gold Rush) شباهت دارد. استخراج سکههای استخراجنشده یک فعالیت فوقالعاده رقابتی محسوب میشود.
بنابراین طبیعتاً فرآیند استخراج به مرور زمان سختتر میشود. تنها راهی که از طریق آن میتوان استخراج را برای یک اکتشافگر بهخصوص آسانتر کرد، زمانی است که در آن به دلایلی رقبای وی دست از تلاش بکشند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ظرف مدتی کوتاه این اکتشافگر میتواند فضای بیشتری از میدان را در دست بگیرد و به کمک تجهیزات استخراج خود، از این فضا برای استخراج سکه استفاده کند.
با این حال، طولی نخواهد کشید که رقبا نیز متوجه این فرصت میشوند و مجدداً به میدان اکتشاف هجوم میآورند. این امر باعث میشود که اکتشافگر مذکور به ناحیه کوچکتری در میدان عقبنشینی کند. در چنین حالتی وی اگر بخواهد بر رقبای خود برتری داشته باشد، تنها باید روی خرید تجهیزات قدرتمندتر سرمایهگذاری کند.
ثالثاً هر چه رقابت سنگینتر باشد، هر اکتشافگر فضای کمتری از میدان را در اختیار خواهد داشت. در چنین حالتی افراد باید برای استخراج کوین بیشتر از قبل تلاش کنند. به مرور زمان استخراج برای این افراد دشوارتر میشود و آنها را موظف میکند که به تجهیزات استخراج پیشرفتهتر برای به دستآوردن سکه روی بیاورند.
علت اینکه چنین بحثی را مطرح کردیم، تأکید بر این نکته است که بیت کوین یک منبع طبیعی کمیاب و فسادناپذیر مانند پلاتین، طلا، ایریدیوم یا رودیوم تلقی میشود و حتی در میان گروه برجسته خود نیز منحصربهفرد و همچنان جزئی از آنها است. با این حال، دو ویژگی زیر موجب میشود که بیت کوین در مقایسه با دیگر منابع طبیعی، استثنایی در نظر گرفته شود:
نخست آنکه چون عرضه بازار در دسترس آن، ثابت در نظر گرفته میشود و نرخ استخراج به طور نامحسوس به صفر میل میکند، تقاضای آینده برای بیت کوین، بیشتر از طریق دفاتر موجودی از پیش موجود و کمتر از راه تولید بیت کوین جدید برآورده میشود. این روند تقریباً تا سال ۲۱۴۰ ادامه دارد و پس از آن، تقاضا فقط از طریق یک موجودی ثابت جهانی تأمین خواهد شد.
ثانیاً به علت دیجیتالی بودن، بیت کوین در مقایسه با هر منبع طبیعی دیگری در موقعیتی منعطف قرار میگیرد و موجب میشود که کاربرد این ارز دیجیتال، تمامی بازارها را از خُرد تا کلان پوشش دهد. همچنین قطعیت غیرقابل تغییر بودن لایه تسویه بیت کوین، آن را قادر میسازد که به عنوان یک زیرساخت مهم کلان، کارکرد داشته باشد.
با این پیشفرض که بیت کوین یک منبع طبیعی فسادناپذیر است، اکنون قصد داریم استدلال کنیم که قیمت بیت کوین در بازار توسط مجموعهای از چرخههای در هم تنیده که دستکم از دهه ۱۹۲۰ میلادی در اقتصاد منابع طبیعی نقش داشته و در تئوری چرخههای کسبوکار شومپیتر نیز به کار رفتهاند، تعیین میشود. بهکارگیری این چرخه ها به عللی که به خوبی قابل تعمیم به بیت کوین نیست، در اقتصاد عمومی از رونق افتاد. در نتیجه میتوانیم با بهرهگیری از این چارچوب برای ارزیابی چرخه بیت کوین، درسهای فراوانی در این خصوص بیاموزیم.
چرخههای زیرمجموعه چرخه شومپیتری بیت کوین
شومپیتر سه چرخه را با طولهای مختلف به عنوان اساس تئوری چرخههای کسبوکار خود تعیین کرد. هر چرخه نیروی محرکه و چشماندازهای متمایزی را به نمایش گذاشته است. این سه چرخه با همدیگر اجزای چرخه فراگیر شومپیتری را تشکیل میدهند. زیرمجموعهای که کوتاهترین طول را در چرخه سهبخشی دارد، چرخه کیچن است و بنا به برآورد شومپیتر تقریباً ۴۰ ماه به طول میانجامد. با این حال، به طور تجربی طول این چرخه تا ۶۰ ماه نیز اندازهگیری شده است. چرخه ژوگلار بسیار طویلتر است و مدتی در حدود ۱۰ سال (در مقالات بین ۷ تا ۱۱ سال ذکر شده است) را به خود اختصاص میدهد. طولانیترین چرخه، چرخه کندراتیف یا موج K نام دارد که تقریباً ۵۰ سال طول میکشد.
آنچه که به طور عمده موجب پیشبرد یک چرخه شومپیتری بیت کوین میشود، فعالیتهای مرتبط با کارآفرینی و نوآوریهایی است که در طول یک چرخه کل با یکدیگر تعامل دارند. با توجه به اینکه کارآفرینان مجموعهای از نوآوریها را مورد بهرهبرداری قرار میدهند، اقتصاد از حالت افسردگی رو به توسعه خواهد گذاشت. هنگامی که یک فناوری از پیش موجود به نقطه اوج شکوفایی خود میرسد، وضعیت اقتصاد دوباره رو به سقوط میگذارد و در نهایت مجدداً به حالت افسردگی بازمیگردد.
اکنون اجازه دهید که نگاه دقیقتری به هر یک از این چرخهها داشته باشیم و ارتباط آنها با بیت کوین را مورد بررسی قرار دهیم.
۱. چرخه کیچن بیت کوین
چرخه کیچن (Kitchen Cycle) از شرکتهای با محدودیت ثابت سرمایه که ملزم به مقابله با وقفههای اطلاعاتی در شرایط بازار هستند منشأ میگیرد. در فاصله نوسان رو به بالای چرخه کسبوکار، کمپانیها تولید خود را افزایش میدهند و در حالی که بازار به سوی رونق حرکت میکند، از سود فوقالعادهای بهرهمند میشوند. این شرکتها از تمامی ظرفیت بهکارگیری سرمایه ثابت خود بهره میگیرند و سرانجام بازار را با عرضه مازاد خود قبضه خواهند کرد. این امر موجب افسردگی قیمتها میشود و بازار را در وضعیت رکود قرار میدهد. کمپانیها با ایجاد دفاتر موجودی جدید به این تغییر پاسخ میدهند. تولید مجدداً کاهش مییابد و هنگامی که بازار دوباره به وضعیت تعادل خود بازگردد، چرخه تکمیل میشود.
یک چرخه کیچن در بیت کوین تقریباً معادل چرخه هاوینگ (44 تا 48 ماه) طول میکشد که امری منطقی است. سمت عرضه (شامل ماینرها و تا درجهای حتی صرافیها و هودلرها) با افزایش قیمتها انگیزه بیشتری برای بالا بردن عرضه خود در بازار از طریق افزایش هش ریتها یا تخلیه موجودی خود خواهند داشت. هنگامی که قیمتها افت پیدا میکند، ماینرها در صورت امکان مجدداً هشریتهای خود را کاهش میدهند و به موجودی خود اضافه میکنند. اگر ماینرها نتوانند این هزینههای ثابت را پوشش دهند، ممکن است این روند کاهشی را ادامه دهند یا حتی از بازار خارج شوند.
بنابراین، نسبت موجودی به فروش در چرخه کیچن بیت کوین بسیار حائز اهمیت است.
۲. موج ژوگلار در چرخه شومپیتری بیت کوین
نقش نوآوری و سرمایهگذاری در چرخه نسبتاً بلندمدت ژوگلار (Juglar Cycle)، در مقایسه با کیچن، بسیار اهمیت بالاتری دارد و در آن در طی فاز رو به رشد چرخه کسبوکار، تقاضا آنچنان بر عرضه موجود غالب خواهد بود که بهکارگیری کامل سرمایه فیزیکیِ موجود، ناکافی در نظر گرفته میشود.
سرعت تحقیقات و نوآوری با هدف تغییر ماهیت سرمایهگذاریهای جدید کمپانیها رو به افزایش است. تلاشهای صورتگرفته در حیطه کارآفرینی به منظور تعیین نوآوریهای کلیدی و بهکارگیری آنها برای این سرمایهگذاریهای جدید، در مقایسه با چرخه کیچن، به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت. به همین ترتیب، در فاز رو به رکود چرخه کسبوکار، کاهش تقاضا با وقفه بیشتری نسبت به چرخه کیچن بر تولید اثر میگذارد؛ چراکه سرمایهگذاریهای جدید پس از شروع خود دیگر در بازه زمانی کوتاهمدت قابل بازگشت نخواهند بود.
طول مدت طبیعی چرخه ژوگلار بیت کوین چیزی در حدود کمتر از دو چرخه هاوینگ و تقریباً معادل ۸-۷ سال در نظر گرفته میشود. نخستین چرخه ژوگلار بیت کوین در سال ۲۰۰۹ آغاز و تا پایان سال ۲۰۱۵ تکمیل شد. در این مدت، استخراج بیت کوین شاهد یک نوآوری چشمگیر بود و فاز سرمایهگذاری مجدد آن از تجهیزات قدیمی و CPU ها به نخستین دستگاههای ASIC با عرضه وسیع نقل مکان کرد؛ بنابراین ما اکنون در حال نزدیک شدن به پایان دومین چرخه ژوگلار بیت کوین هستیم که احتمالاً در سال ۲۰۲۴ به وقوع خواهد پیوست.
نسبت حیاتی بهره حاصل از چرخه ژوگلار بیت کوین تحت عنوان نسبت ظرفیت تولید به سرمایههای بهکارگرفتهشده یا IC2CI شناخته میشود؛ چراکه در نقطه اوج چرخه، نسبت IC2CI در حداکثر مقدار خود قرار دارد و فقط زمانی کاهش مییابد که ظرفیت تولید یک نوعِ خاص مغلوب تقاضا گردد. از این رو، نیروی محرکه برای چرخه ژوگلار بعدی از ظرفیت جدیدی ناشی میشود که به کمک سرمایهگذاری بر فناوریهای تازه، متدهای تولید و مواد جدید به دست آمده است.
۳. چرخه کندراتیف یا موج K در چرخه شومپیتری بیت کوین
چرخه کندراتیف (Kondratieff Cycles) یا موج K بیشترین زمان را در میان چرخههای بیت کوین دارد و بین ۴۰ تا ۶۰ سال به طول میانجامد.
این چرخه از یک تغییر اساسی و دگرگونکننده در فناوری نشئت میگیرد که پیامدهای عظیم اقتصادی و اجتماعی را به همراه خواهد داشت. این پیامدها بسیار فراتر از پیامدهای چرخههای کوتاهتر هستند. موجهای اخیر K به کار رفته در مقالات عبارتاند از: عصر فولاد و مهندسی سنگین (در سال ۱۸۷۵)، عصر نفت، برق، اتومبیل و تولید انبوه (۱۹۰۸) و عصر اطلاعات و ارتباطات از راه دور (۱۹۷۱).
شومپیتر درست مانند کندراتیف، نیروی محرکه پیشرفت در فواصل موجهای K را در چندین نوآوری کلیدی تجسم میکرد. بینش نوآورانه کارآفرینان برای تحول به سمت پیشرفت، تنها در صورتی که تمامی ایدههای لازم، از پیش مورد اکتشاف قرار گرفته باشند، قابل دستیابی خواهد بود.
در خصوص بیت کوین، موجهای K مورد نظر، مرتبط با منبع سختی پول هستند و به نظر میرسد که این موجها نماینده عصر پولهای ساختهشده از طلا (۱۸۷۳ تا ۱۹۱۴)، عصر استاندارد طلا (۱۹۲۵ تا ۱۹۷۳)، عصر پول فیات (۱۹۷۳ تا ۲۰۰۹) و در نهایت عصر بیت کوین (از ۲۰۰۹ به بعد) باشند.
اگر زمان تقریبی موج K (۴۰ سال) را قراردادی در نظر بگیریم، این بدان معنا است که احتمالاً در آینده و پیش از استخراج آخرین بیت کوین، تحولات جالبتوجهی در انتظار این رمزارز خواهد بود.
در پایان آخرین موج K بیت کوین، تقریباً در سال ۲۰۴۷ میلادی، ۱۰ چرخه هاوینگ تکمیل خواهد شد و ۹۰۲۳۴۳۸۶/۹۹ درصد از تمامی بیت کوینها مورد استخراج قرار خواهند گرفت. به این ترتیب تنها ۲۰۵۰۸ بیت کوین برای استخراج باقی خواهد ماند. طبیعتاً ارزش اقتصادی فضای بلوک به طور تصاعدی در طول این موج افزایش خواهد یافت و این معیار حتی ممکن است در تعیین پایان موج اول نیز نقشی کلیدی را ایفا نماید. دومین موج K بیت کوین بر مجموعهای از فناوریهای مرتبط متکی است که در این مرحله یا به شدت نوپا است، یا اصلاً هنوز قابل تصور نیست که بتوانند تحول بعدی را شکل دهند.
به نظر میرسد که سودمندترین نسبت برای چرخه کندراتیف بیت کوین، نسبت موجودی به جریان باشد که سیفالدین آموس نیز در کتاب خود به آن پرداخته و اکنون به لطف اقدامات تجربی PlanB ها کاملاً برای ناظران بیت کوین شناختهشده است. با این حال از نظر تولید سالانه و موجودی خالص، طبعاً هر چه به سال ۲۱۴۰ نزدیکتر میشویم، نسبت S2F به صورت یک تابع پلهای و نامحسوس افزایش خواهد یافت.
ممکن است بیت کوین تمامی انتظارات را در هم بشکند؛ چنانکه تا کنون نیز بارها این کار را کرده است. در این صورت با عصر بیت کوینی مواجه خواهیم بود که طول مدت موج K آن بسیار طولانیتر از حد تصور ما است.
با این حال اگر به راستی قرار باشد گذشته به عنوان یک الگو عمل کند، از حالا تا زمانی که آخرین کوینِ بیت کوین به طور کامل استخراج شود، باید دستکم سه چرخه کندراتیف دیگر، هر یک به مدت تقریبی ۴۰ سال، سپری شوند. در این صورت باز هم میتوانیم از یک نسخه اصلاحشده از نسبت S2F به منظور ارزیابی مراحل هر چرخه استفاده کنیم. برای اینکه دچار سردرگمی نشویم، نام آن را S2F* خواهیم گذاشت.
در داخل هر چرخه، نسبت S2F* پایینتر از سطح مورد انتظار تعادل الگوریتمی قرار خواهد گرفت؛ به شرط آنکه «جریان» را تحت عنوان سرعت بازار بیت کوین، مضاف بر نرخ تولید، به ازای واحد زمان به تنهایی تعریف کنیم. یک معیار بالقوه برای این سرعت، BDD یا روزهای تخریبشده بیت کوین (Bitcoin Days Destroyed) خواهد بود.
بنابراین، نسبت موج K بیت کوین از قرار زیر خواهد بود:
S2F* = (بیت کوینهای استخراجشده ذخیره در موجودی) / (تولید سالانه + BDD)
هنگامی که اکثر موجودیهای بیت کوین غیرفعال باشند، S2F* برابر با S2F خواهد شد. ما انتظار داریم که چنین اتفاقی هنگامی که از یک موج K بیت کوین به موج بعدی میرویم رخ دهد. در درازمدت، تسویهحسابها در لایه پایه بایستی به رویدادهای نادرتری بدل شوند و نشانگر پیامدهایی استثنایی باشند.
در جدول زیر مطالب ذکرشده در این بخش را به صورت خلاصه آوردهایم و زیرمجموعههای چرخه شومپیتری بیت کوین و معیارها و طول تقریبی آنها را مورد مقایسه قرار دادهایم.
نام چرخه | مدت/زمان | واحد اندازهگیری | چرخه بر حسب موج K |
کیچن | ۴۸ – ۴۴ ماه | I2S | ۱۰ |
ژوگلار | ۷ تا ۸ سال | IC2CI | ۵ |
کندراتیف یا موج K | ۳۶ تا ۴۰ سال | *S2F | ۱ |
خلاصه مطلب
در شکل زیر یک چرخه شومپیتری بیت کوین را مشاهده میکنید. موج K بیت کوین به رنگ خاکستری، چرخه های ژوگلار به رنگ بنفش و چرخههای کیچن که دارای همبستگی نزدیک با چرخههای هاوینگ هستند، به رنگ آبی نشان داده شدهاند.
به طور طبیعی، قیمت دلار به عنوان واحد اندازهگیری برای محور y ها به سختی قادر است به نیابت از محرکهای مختلف اجزای چرخه شومپیتری بیت کوین، خصوصاً هنگامی که مدت یک موج K مد نظر است، به کار رود. با اینحال ارزش آن را دارد که چند جنبه را مورد بررسی قرار دهیم.
تا پایان نخستین موج K بیت کوین، تمامی چرخهها بایستی با یکدیگر تلاقی کنند. به بیان ساده، هنگامی که محرکهای اصلی نوآوری برای موج بعدی K بیت کوین شروع به ادغام با یکدیگر میکنند، تمامی جریانهای مالی از سمت تمامی انواع سهام رو به کاهش خواهند گذاشت. در این زمان مجموعه تازهای از فناوریها به عنوان نیروی محرکه برای موج دوم K بیت کوین روی کار خواهد آمد.
بیت کوین تنها در دفاتر موجودی نگهداری میشود و فروش آن کمیاب میگردد و I2S به بالاترین حد خود دست خواهد یافت. سرمایهگذاری ثابت از رونق خارج میشود؛ چراکه ظرفیت تولید، هرچه بیشتر نمایانگر پیشنهادات غیرقابل دفاع بازار است و نسبت IC2CI را به حداکثر مقدار خود میرساند. جریان بیت کوین از طریق فرآیند ماینینگ (به دلایل واضح) و از سوی دفاتر موجودی به حد بسیار پایینی میرسد و به یک نسبت S2F* بسیار بالا میرسد. تمامی نسبتها در موج دوم K بیت کوین نیز به همین منوال هستند و فقط مرتبۀ بزرگیِ آنها متفاوت خواهد بود.
دیدگاه خود را ثبت کنید