بمب سختی (Difficulty Bomb) یا پایان ماینینگ اتریوم
فهرست مطالب
مقدمه
اتریوم، مشهور به ملکه رمزارزها، پس از بیت کوین دومین رمزارز برتر دنیای ارزهای دیجیتال است که توجه افراد زیادی را به خود جلب کرده است. در حال حاضر اتریوم با مکانیسم گواه اثبات کار یا همان استخراج فعالیت میکند و تنها فعالیت ماینرها در این مکانیسم تولید اترهای جدید نیست، بلکه عملیات تایید تراکنشها و البته حفظ پایداری شبکه بلاک چین اتریوم نیز از طریق ماینرها انجام میشود. مطرح شدن مفهوم بمب سختی اتریوم چالش سختی را برای کاربران و به خصوص ماینرهای اتریوم ایجاد کرده که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.
بمب سختی و عصر یخبندان اتریوم چیست؟
مفهوم بمب سختی اتریوم و عصر یخبندان اتریوم در سال 2015 توسط توسعه دهندگان اتریوم مطرح شد که در پی آن و از طریق یک اقدام عمدی شبکه اتریوم با چالشهای جدی مواجه میشود و در نهایت منجر به توقف استخراج اتریوم جدید خواهد شد.
پروژه بمب سختی اتریوم به این منظور طراحی شد که توسعه دهندگان اتریوم مجبور شوند به سمت گواه اثبات سهام حرکت کنند که در ادامه مقاله در این رابطه توضیحات بیشتری مطرح میشود.
شبکه بلاک چین اصلی اتریوم با یک ویژگی ذاتی همراه است، که دشواری استخراج را با گذشت زمان افزایش میدهد، یعنی با گذشت زمان هرچه بلوکهای بیشتری ایجاد میشود، استخراج بلوکهای جدید مشکلتر خواهد بود و زمان بیشتری را برای استخراج لازم خواهد داشت. افرادی که اقدام به مایینینگ اتریوم میکنند قطعا توجه داشتهاند که طی چند ماه گذشته با ادامه کار ماینینگ، استخراج اتریوم رو به کاهش است و این کاهش بخشی از ساختار شبکه اتریوم است. اگر شرایط به همین شکل ادامه یابد، استخراج اتریوم در مدت زمان چند ماه غیر عملی و بی سود میشود. بنابراین نامگذاری این شرایط به بمب سختی اتریوم و عصر یخبندان اتریوم بیمناسبت نیست. این ویژگی یعنی افزایش دشواری، بخشی جداییناپذیر از شبکه بلاکچین اتریوم است که توسط دو فورک Ethereum و Ethereum Classic به ارث رسید. پس از فعال شدن مکانیسم بمب سختی اتریوم، سختی شبکه به صورت نمایی افزایش خواهد یافت و زمان بیشتری برای حل معادله یک بلاک مورد نیاز خواهد بود. قدرت بمب سختی شبکه و تغییرات آن به قدری محسوس خواهد بود که شبکه اتریوم را در همان حالت متوقف یا به اصطلاح فریز خواهد کرد و دیگر هیچ تراکنشی در شبکه به دلیل سختی بسیار بالای آن انجام نخواهد شد که این مفهوم با اصطلاح عصر یخبندان اتریوم شناخته میشود.
گواه اثبات کار (PoW) و گواه اثبات سهام (PoS) چیست ؟
گواه اثبات کار
بسیاری از رمزارزها بر پایه گواه اثبات کار طراحی شدهاند، مفهوم اثبات انجام کار حتی قبل از بیت کوین هم مورد استفاده قرار میگرفت، اما ساتوشی ناکاموتو از این تکنیک در ارز دیجیتال خود استفاده کرد که باعث تغییر شکل روشهای معاملات سنتی شد. گواه اثبات کار یک نوع الگوریتم اجماع است که در اصل برای تایید و اعتبار بخشی به تراکنشها و افزودن بلاکهای جدید به شبکه بلاکچین مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع به دلیل وجود این الگوریتم در بلاکچین، ماینرها با یکدیگر رقابت دارند تا تراکنشها را حل و به بلاک اضافه کنند. ماینرها در شبکه باید تراکنشهایی را حل کنند که این تراکنشها دشوار و پیچیده میباشند. ماینرها همچنین در حل کردن این تراکنشها با یکدیگر رقابت دارند زیرا هر ماینری که تراکنشها را زودتر حل کند، میتواند تراکنش را به بلاک اضافه کند و جایزه بلاک را برای خود بردارد. برای حل کردن این تراکنشها، ماینرها باید توان محاسباتی بالایی داشته باشند تا بتوانند به حل آنها بپردازند. هنگامی که ماینر تراکنشی را حل کرد، روش حل تراکنش خود را در شبکه توزیع میکند تا در اختیار دیگر ماینرها قرار بگیرد و هنگامی که ماینرهای دیگر آن راهکار را تایید نمودند و به اجماع رسیدند، تراکنش به بلاک اضافه میشود و در نهایت بلاک جدید به بلاکچین افزوده میشود. در الگوریتم گواه اثبات کار، استخراج نیازمند سختافزار کامپیوتری بسیار خاص است تا الگوریتمهای پیچیده را پیش ببرد. هزینههای آن بالا است و استخراج تنها توسط استخرهای خاص استخراج صورت میگیرد. این دستگاههای خاص برق زیادی مصرف میکنند که هزینهها را هم بالا میبرند. هزینههای بالا تمرکز سیستم را تهدید میکند. مشاهدهی این واقعیت در بیتکوین دشوار نیست.
اتریوم و بیت کوین، طوری طراحی شدهاند که سختی شبکه با اضافه یا کم شدن ماینر یا به عبارتی دیگر تغییر قدرت پردازشی شبکه، تغییر پیدا میکند. این مکانیزم سبب میشود نرخ یافتن معادلات شبکه توسط ماینرها و به تبع آن آزاد شدن کوینهای جدید در شبکه به صورت تقریبا ثابتی در یک بازه زمانی انجام گیرد. این امر همچنین این امکان را فراهم میکند که با تعویض سختافزارهای قدیمی با دستگاههای قدرتمندتر و جدیدتر توسط ماینرها، میزان استخراج تغییر زیادی نکند، که همه این موارد باعث حفظ ارزش رمزارزها و جلوگیری از عرضه نامحدود آنها میشود.
گواه اثبات سهام
اثبات سهام راه متفاوتی برای اعتبارسنجی تراکنشها و ایجاد بلاکهای جدید برای بلاک چین است. بیشتر رمز ارزهای موجود، در حال حاضر از الگوریتم گواه اثبات کار استفاده میکنند. اما به دلیل مصرف برق و انرژی زیادی که سخت افزارهای این پروتکل مصرف میکند، الگوریتم گواه اثبات سهام میتواند انتخاب مناسبتری باشد. در روش گواه اثبات کار یا به بیان دیگر گواه بر کار، کسی که به شبکه زنجیره بلوکی سرویس میدهد، با تایید تراکنشهای شبکه و تولید بلوک جدید، کارمزد تراکنش و پاداش بلوک جدید را دریافت میکند. در روش گواه بر سهام یا همان گواه اثبات سهام، به این دلیل که خبری از سختی شبکه نیست و شخص تولیدکننده بلوک به صورت تصادفی و به میزان سهامی که در شبکه دارد انتخاب میشود، فقط کارمزد تراکنش را دریافت میکند و پاداشی برای تولید بلوک وجود ندارد. به این ترتیب میتوانند در کار تأیید تراکنشها مشارکت کنند و واحدهای جدید ارز دیجیتال (اتریوم) دریافت کنند. مشارکتکنندگان کارمزدهای تراکنشهای شبکه را برای خود برمیدارند. این روش باعث میشود که برای مشارکت در شبکه دیگر نیاز به خرید سختافزارهای گرانقیمت نباشد. همچنین اثبات سهام مقیاسپذیری را بهبود میبخشد.
چرا توسعهدهندگان اتریوم بمب سختی را در شبکه کار گذاشتهاند؟
بمب سختی اتریوم زمانی فعال میشود که شبکه اتریوم از مکانیزم اثبات کار به مکانیزم اثبات سهام انتقال یابد. طبق یک برنامه از پیش تعیینشده، اتریوم قرار است روزی برای همیشه به ماینینگ یا همان استخراج پایان بدهد و به جای آن، تراکنشها از یک روش جایگزین به نام «اثبات سهام» تأیید شوند. البته حداقل تا پایان سال ۲۰۲۰ این اتفاق رخ نخواهد داد. مکانیزم اثبات سهام در نسخهای از اتریوم که با نام کسپر شناخته میشود، رخ خواهد داد و این تغییرات به قدری گسترده خواهد بود که به هارد فورک جدیدی در شبکه برای پیادهسازی نسخه دوم اتریوم (Ethereum 2.0) نیاز است. در شبکه اتریوم پس از هارد فورک نهایی که سرنیتی (Serenity) نام دارد، احتمالا دو شبکه اتریوم وجود خواهد داشت؛ بلاک چین جدید اتریوم که با مکانیزم اثبات سهام کار میکند و بلاک چین قدیمی که هنوز بر پایه اثبات کار است و برای ادامه فعالیت به ماینرهایش احتیاج دارد.
جلوگیری از ایجاد فورک
توسعهدهندگان هر بلاک چینی این خطر را پس از هر هارد فورک احساس میکنند که ماینرها یا به اصطلاح کسانی که بلاکچین را زنده نگه میدارند، به انتقال بر روی شبکه جدید متقاعد نشوند و بر فعالیت خود روی شبکه قدیمی اصرار ورزند. این اتفاق در گذشته پس از هارد فورک DAO برای شبکه اتریوم رخ داد که در نتیجه آن ارز جدیدی به نام اتریوم کلاسیک (بلاک چین قدیمی اتریوم) پدید آمد. هماکنون اتریوم کلاسیک به همراه شبکه اتریوم در حال فعالیت است و ماینرهای خاص خودش را دارد.
اکنون توسعه دهندگان اتریوم برای جلوگیری از پدیدآمدن دوباره این حادثه در شبکه، بمب سختی شبکه را طرح ریزی کردهاند که در صورت عرضه فورک جدیدِ کسپر و انتقال به بلاک چین جدید، فعال شده و عملا شبکه قدیمی را برای کاربران و ماینرهایش با سختی بسیار بالا، فریز کند. در واقع اتریوم با این راهحل ماینرهای شبکه قدیمی خود را برای انتقال به بلاک چین کسپر مجاب خواهد کرد.
البته در این میان اقداماتی نیز جهت جلوگیری از ایجاد بمب سختی اتریوم رخ داده است. مثلا پروژه بهبود شبکه اتریوم (EIP) یا فورک قسطنطنیه (Constantinople) جهت افزایش بازدهی پلتفرم اتریوم، تغییر سیاستهای اقتصادی و به تاخیر انداختن بمب سختی اتریوم طراحی شده است.
سخن پایانی
اتریوم 2.0 (ETH 2.0) نام بروزرسانی بزرگ اتریوم است که از مدتها پیش در نقشه راه اتریوم برنامهریزی شده بود و اجرای بمب سختی اتریوم با آن گره خورده است. هرچند بمب سختی اتریوم بارها به تعویق افتاده اما احتمال وقوع آن بسیار زیاد است. چارلی لی (Charlie Lee)، بنیانگذار لایت کوین در خصوص بمب سختی اتریوم در توییترش نوشت:
بمب سختی اتریوم مثل سقف بدهیهای دولت آمریکاست. قانونی ساختگی که قرار است تغییر را به الزام بدل کند، اما راحت و بی هیچ عواقبی، وقتی زمانش میرسد، به فردا موکول میشود. باید از شر این «بازی» خلاص شوند.
آخرین صحبت دربارهی تأخیر در فعالکردن بمب سختی پس از هاردفورک استانبول بود؛ این هاردفورک موجب شد شبکهی آزمایشی راپستن (Ropsten) به دو زنجیره تقسیم شود. این اتفاق احتمال جالبی را نمایان کرد: با وجود انتقال به یک مدل تولید بلاک جدید، ماینرها همچنان آنقدر قدرت داشتند که تولید بلاکها در زنجیره قبلی را ادامه دهند. حالا این نگرانی وجود دارد که در نهایت اتریوم در دو زنجیرهی موازی فعالیت کند. راهکار قطعی برای این مشکل هنوز مشخص نیست.
دیدگاه خود را ثبت کنید