تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
فهرست مطالب
مقدمه
تئوری داو (Dow) حدوداً صد سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً اولین ابزاری است که اکثر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
تاریخچه و مفاهیم اولیه تئوری داو
تئوری داو (Dow) یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در معاملات بازارهای مالی و همچنین بازار ارزهای دیجیتال به کار گرفته میشود. این تئوری اولین بار توسط چارلز داو (Charles H Dow) مطرح شد و بعدها در مجموعه مقالات ژورنال وال استریت منتشر گردید. ادوارد جونز (Edward Jones) و چارلز برگسترسر (Charles Bergstresser) در طرح این نظریه با جونز همکاری داشتند. جونز در سال 1902 فوت کرد و فرصت نکرد نظریهاش را در مورد بازارهای سهام به صورت کامل بیان کند.
همانطور که اکنون میدانیم، تئوری داو (Dow) در طول عمر 110 سالهاش با کوشش افرادی همچون ویلیام همیلتون (William Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea) و ریچارد راسل (Richard Russel) تکامل یافته است. برخی جنبههای این تئوری مانند توجه به بخش حملونقل و راهآهن به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است. علیرغم اینکه این تئوری در تحلیل تکنیکال داراییهای مالی به کار میرود، اما همچنان از منظر فاندامنتال نیز حائز اهمیت است.
در این مقاله به جزئیات تئوری داو میپردازیم و فرض میکنیم که مخاطبان با مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال مثل خطوط حمایت و مقاومت و خطوط روند آشنایی کافی دارند.
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار هنگامی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از از زمان پیدایشش در ابتدای دهه 90 میلادی، اولین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسبوکار باشد.
تئوری داو (Dow) از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات فراوانی شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان پس از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی ششگانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند بخش تشکیل شده که به اصول اساسیِ ششگانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: تمامی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر اساس فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که تمامی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری دارایی منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر بخشی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف ریسک تأثیرگذارند) توسط افراد تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال تمامی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ زیرا از نظر برخی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور مثال نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر اساس مدتزمانشان به سه دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی (Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی (Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و اغلب خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. معمولاً بین سه هفته تا سه ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی (Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از سه هفته دوام دارند.
در تصویر بالا انواع سهگانه روندها در نمودار قیمت بیت کوین بر حسب دلار نمایش داده شده است. شناخت این سه روند به تریدر کمک میکند که با ورود و خروج به موقع خود به بازار حداکثر سود ممکن را از هر معامله به دست آورد.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از سه مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت (Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): پس از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کمارزش سرمایهگذاری میکنند، رفتهرفته تعداد بیشتری از تریدرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع (Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفتهبازی سود بیشتری کسب کنند اما تازهواردان متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و در نتیجه از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو (Dow) میگوید که روندهای اصلی، علیرغم بروز برخی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این بدان معنا است که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهدهشده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال سایر شاخصها همخوانی داشته باشد.
به عنوان مثال اگر میانگین صنعتی داو جونز (the Dow Jones Industrial Average) نشان دهد که روند اصلی صعودی جدیدی آغاز شده اما در عین حال شاخصی دیگر حکایت از روندی نزولی دارد، در این صورت تریدر نباید تصور کند که روند جدیدی آغاز شده است.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای اولین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. تمامی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند تریدرها را در شناخت و پیشبینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. طبق نظریه داو سه نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که اغلب بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی نیز سه مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.
دیدگاه خود را ثبت کنید